سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]

-:-یک مهاجر از جنوب-:-


نوشته ای برای مریم

 

ان روز که حسین به عالم هستی پای نهاد عشقش بر دل هر آزاده ای نشست. نور الهی بر همیه تارکیها غلبه کرد.

جایی در زمین نماند که ندای هل من ناصرا را نشینیده باشد. آنجا بود که عرش طاغوت به لرزه در آمد. عتر باران سنگ سیه را شکافت, و آنگاه فرشتگان بر آدمیت سجده کردند و ندای حسین فانوس هدایت و کشتی نجات را دادند.

آندم که حسین به خاک بلا پای نهاد. کشتی نجات را به ساحل تشنه لبان آورد. با گلوی تشنه اش, تمام تشنه لبان آزادی را سیراب کرد و با خون پاکش غول و زنجیر مستکبرین را درهم کوبید. فرشتگان آسمان از خون گریستند و زمین درنگی نکرد, بغض خود را شکست و از دلش خون جاری شد و پرچم سرخ حسینی به اهتزاز درآمد. 

یزیدیان به زباله تاریخ پیوستند. و حسین در دل آزادگان ماندنگار شد. و در هر دل آزاده ای حرمی برای حسین ساخته شد. بزر نهضت حسینی در همه جا کاشته شد و بر هر خاکی کربلایی شوکوفا شد. عاشورا هم در زمان آمیخته شد و هر روزمان را عاشورایی ساخت.

کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا شد.

همه جا کربلا و هر روزعاشورا شد و حسین ماندنی ماند که یزید هر زمان و مکان را رسوا و نابود کند.

آری, حسین زنده ماند.

در دلان آزدگان.

آری, حرم حسین تنها در زمین نیست.

و کربلا همه جا شد و درب حرم حسین دلهای عاشقان شد. که هر روز حرم عشق را زیارت می کنند و با وی درد دل می کنند.

آری, ندای هل من ناصراً حسین در هر زمان و مکان می پیچد, کافیست تنها دل را باز کنیم تا بشنویم و ببینیم.

و خواهی شنید فریاد تشنه لبان را که ندا می دهند:

 

( یا لثارات الحسین )

و

( این طالب بدم الحسین )

 



hamoudi ::: یکشنبه 86/6/18::: ساعت 5:45 صبح